در این بخش سعی داریم ویژگی های جامعه فراصنعتی و تفاوت آن را با جامعه صنعتی از نگاه اندیشمندان غرب مطرح کنیم .هرچند ویزگی های آن را نمی توان به تمامه برشمرد ونمی توان همچون دانیل بل به آینده آن تماما خوش بین بود.اما عموما این ویژگی ها را وجه تمایز جامعه فرا صنعتی از جامعه صنعتی بر می شمرند.توصیف زیر از جامعه فرا صنعتی توصیف آقای دانیل بل است.
در طول سه چهار دهه گذشته، اندیشمندان بسیاری بر گذار از جامعه صنعتی تاکید کرده اند و اصطلاحات متفاوتی را برای این عبور و تغییر به کار برده اند که نظریه و اصطلاح دانیل بل در این زمینه که تاکید بر جامعه فراصنعتی بود، رواج و طرفداران فراوانی پیدا کرده است. او در سال 1973 با انتشار کتابی مژده فرارسیدن جامعه فراصنعتی را داده بود که شاخصه آن کنترل اجتماعی و هدایت نوآوری و دگرگونی دانش سازمان یافته است. وی دوران جدید را، دوران اضمحلال جامعه صنعتی که بر اساس تولید مادی و بهره کشی مادی است می داند و اعتقاد به ایجاد جامعه دانش بنیاد فراصنعتی دارد که به منافع همگانی و همکاری و همیاری گرایش دارد و شاخصه عصر حاضر را خدمات، اطلاعات و اندیشه می داند. در اینجاست که اندیشه های بل نزدیک به علوم ارتباطات نیز می شود و نظریه پردازان بر اساس نظریات او مبتنی بر افزایش نقش آموزش و آگاهی و کاهش فیزیک بدنی و نیز افزایش نقش آگاهی و اطلاعات در عصر جدید و جامعه فراصنعتی، دم از ظهور جامعه اطلاعاتی در عصر جدید زده اند. لازم است به برخی تفاوت های جامعه صنعتی و جامعه فراصنعتی از نظرگاه دانیل بل نیز نگاهی افکنیم:
1 – منبع اصلی جامعه صنعتی، ماشین و منبع اصلی جامعه فراصنعتی، دانش است.
2 – نهاد اصلی در جامعه صنعتی، بنگاه سوداگری و در جامعه فراصنعتی، دانشگاه است.
3 – تصمیم گیرنده اصلی در جامعه صنعتی، سوداگران و در جامعه فراصنعتی، متخصصان هستند.
4 – اساس قدرت در جامعه صنعتی را دارایی تعیین می کند و در جامعه فراصنعتی دانش و تخصص.
5 – در جامعه صنعتی، سیاست دخالتی نمی کند و در جامعه فراصنعتی، مشارکت دولت و بخش خصوصی وجود دارد.
6 – جامعه صنعتی جامعه تولیدکنندگان است در حالی که جامعه فراصنعتی تشکیل شده از متخصصانی است که تصمیم مستقل می گیرند.
7 – در جامعه فراصنعتی هماهنگی بیشتر و متمرکزتری وجود دارد.
8 – با توجه به رونق دانش، در جامعه فراصنعتی، تفاوت کلی میان افراد کاهش می یابد و با کاهش نابرابری های عمومی مواجهیم.
9 – در جامعه فراصنعتی بر خلاف جامعه صنعتی در سه بخش اقتصاد، سیاست و فرهنگ، اتحاد و همگرایی وجود ندارد و هریک قوانین و هنجارهای خاص خویش را دارند.
10 – در جامعه فراصنعتی خدماتی مثل بهداشت، آموزش و تحقیقات اهمیت فزاینده می یابد و مهارت و فنون تئوریک اهمیت بیشتری نسبت به ساماندهی تولید مادی پیدا می کند.
همانگونه که به وضوح، آشکار است، رویکرد ابتدایی دانیل بل به جامعه فراصنعتی، امری محتوم و البته مطلوب است که هم رگه هایی از لیبرالیسم دارد و هم رگه هایی از سوسیالیسم که بر دخالت محدودتر دولت و نیز بر کاهش نابرابری ها تاکید می کند. نظر وی بر خلاف نظریه رقیبش "آلن تورن" که او نیز به جامعه فراصنعتی توجه دارد، چندان به تضادها در آینده جامعه فراصنعتی توجه ندارد، اما با گذشت زمان وی برخی خوش بینی ها را نسبت به این مسئله از دست داد و در آثار جدیدترش تاکید می کند که دوران آینده چندان هم معلوم و مطلوب نیست و ما وراد دورانی نامعلوم و بی ثباتی خواهیم شد و این دقیقا بر خلاف عقاید مارکس و انقلاب محتوم و امیدواری به آینده است.
نقدهایی که بر این نظریه دانیل بل وارد شده بیش از همه عدم توجه به تضادها و خوشبینی زیاد او می باشد که شاید ناشی از خصلت محافظه کاری آمریکایی وی باشد و البته برخی آن را ناشی از توجه صرف وی به جامعه آمریکا دانسته اند که به درستی در آمریکا صنعت مادی رو به افول رفته و به دیگر کشورها منتقل شده، اما این واقعیت و رویکردی جهانی نیست. دیگر علت این مسئله تاثیرپذیری وی از اندیشه های هگلی های جوان است که اندیشه را کاملا تغییردهنده مادیات می دانند و معتقدند تغییر در آگاهی اجتماعی برای اثرگذاشتن روی دگرگشت های مادی جهان کافی است.
در هر صورت دانیل بل از اندیشمندان و جامعه شناسان تاثیرگذار معاصر است که تاثیر فراوانی در اندیشه اجتماعی امروز جهان و متفکرین پست مدرن به خصوص "لیوتار" داشته است. وی خود ایده پردازی می کند اما دم از پایان ایدئولوژی ها می زند، او به خوبی خبر از ایجاد جامعه فراصنعتی می دهد، اما نسبت به آن خوشبینی زیادی دارد و از آن کاهش نابرابری ها را خواستار است، او دنیای جدید و آرمانشهری را میخواهد که خود نیز نسبت به آن شناخت دقیقی ندارد و او بی شک با نظریات و تناقضهایش نماد دنیای جدید است. دنیایی جدید که جدیدتر از مدرن است، اطلاعات و ارتباطات و تبلیغات در آن نقش عظیمی ایفا می کنند، دنیایی که در آن همه چیز نسبی است، جامعه شناسی علمی پایان یافته است، فراروایتها منسوخ شده اند، ایده و ایدئولوژی های جدید گسترش می یابند اما دنیای پایان ایدئولوژیها نام گرفته، دنیایی که پایان تاریخ نام گرفته و پیروزی کاپیتالیسم در آن به جشن گرفته می شود اما بنیادگرایی و سنت گرایی نیز در آن به وفور یافت می شود. دنیایی که مدرن نیست، پست مدرن نیست، دنیایی که تنهایی می توانیم بگوییم جدید است و اندیشمندانش نیز جدیدند چونان دانیل بل.