اگر از من بپرسید مهمترین نهاد و سازمان یک کشور چیست، بدون شک پاسخ میدهم: دانشگاههای آن کشور. دانشگاه بنیان توسعه، اندیشه و آزادی است. هر چه پویایی فضاهای آموزشی دانشگاهی بیشتر باشد و مطالعات پژوهشی خلاقانهتری در دانشگاهها انجام شود، جایگاه اقتصادی آن کشور مستحکمتر خواهد بود. تحولات دو دهه اخیر و شکلگیری جامعهاطلاعاتی باعث شده این نقش پررنگتر شود...
ارتباط من با دانشگاه آتاباسکا به سالها پیش بازمیگردد. 25 سال پیش نخستین کلاس دانشگاهیام را در این دانشگاه گذراندم اما درسم را رها کردم و وقتم را با اسکيس کردن پر کردم. در نهایت پس از چند سال با هر زحمتی که بود از دانشگاه بریتیش کلمبیا در شهر ونکوور در رشته هنر لیسانس گرفتم. هدفم در زندگی مشخص نبود. به اصرار خانواده در مقطع فوق لیسانس روابط بینالملل دانشگاه کالگری ثبتنام کردم. به خاطر به دنیا آوردن فرزندم، درسم را برای یک سال رها کردم و سرانجام به صورت پارهوقت فارغالتحصیل شدم. در این زمان در سمیناری در دانشگاه آلبرتا شرکت کردم که در مورد «جنبشهای زیستمحیطی: الگوها و مدلها» بود. در مدت این کنفرانس احساس کردم مسیر زندگیام را پیدا کردهام: سیاستهای زیستمحیطی و جنبشهای مرتبط با آن در جهان. به همین دلیل به دانشگاه کووین رفتم تا دکترای علوم سیاسی بگیرم و مطالعهای جامع درباره جنبش زیستمحیطی کانادا انجام دهم.
در دوران دانشجویی، دانشجویی متفاوت بودم، اکنون هم معلم متفاوتی هستم. هیچ گاه به شیوههای سنتی آموزش علاقه نداشتهام و اینترنت راه گریزی برایم باز کرد تا با الگوهای جدید آموزشی آشنا شوم. به همین دلیل شیوه متفاوتی را در تدریس برگزیدم.
مطالعه در مورد جنبش زیستمحیطی کانادا من را با رابطه پیچیده دولت، قوانین و فضای مجازی آشنا کرد. متوجه شدم فناوری اطلاعات بیش از هر چیز بر رشد و تقویت جنبشهای اجتماعی تاثیر داشته است و دولتها تلاش میکنند با ورود به حریم خصوصی افراد، از اقدامات اجتماعی آنان پیشاپیش آگاه شوند. بدین ترتیب تصویری دقیق در ذهنم شکل گرفت. برای نخستین بار همه کارهایی که در زندگی کرده بودم، در یک راستا قرار گرفت: علوم سیاسی، جنبشهای زیستمحیطی، فناوری اطلاعات و حفظ حریم خصوصی. اکنون در مطالعه هر جنبش اجتماعی، بلافاصله از خودم میپرسم نقش اینترنت و فضای مجازی در شکلگیری و توسعه این جنبش چیست؟ دولت چگونه با این جنبش روبهرو شده است؟ این جنبش تا چه اندازه توانسته از فضای مجازی در راستای توسعه اهداف خود استفاده کند؟ دولت تا چه اندازه توانسته به حریم خصوصی افراد درگیر احترام بگذارد؟
اعتقاد دارم جنبش زیستمحیطی کانادا یکی از الگوهای برجسته جنبشهای اجتماعی عصر اطلاعات است. این جنبش به خوبی توانسته همزمان از قوانین آزادی اطلاعات و نیز حفظ حریم خصوصی برای پیشبرد اهدافش استفاده کند. از سوی دیگر در مرز میان قانون و قانونشکنی گام برمیدارد. رفتار دولت کانادا نیز با آن بسیار هوشمندانه و تا حدی همدلانه بوده است