انسجام اجتماعی در جامعه اطلاعاتی
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
این مقاله پاسخی است به دو پرسش که آیا جامعه اطلاعاتی انسجام اجتماعی ( Social Cohesion) را تقویت میکند یا برعکس انسجام اجتماعی را تضعیف نموده و به پاره پاره شدن بیشتر جوامع میانجامد؟ آیا با گذار ایران به جامعهاطلاعاتی انسجام اجتماعی آن افزایش مییابد یا برعکس؟ این مقاله از منظر جامعه شناسانه به پرسشهای مذکور پاسخ میدهد. برای پاسخگویی به پرسشهای مذکور ابتدا جامعه اطلاعاتی با توجه به معیارهایی چون تکنولوژی، مشاغلاطلاعاتی، مکانی (به معنای مجازی کلمه)، اقتصادی، فرهنگی، فراگیری رسانهها و جهانی شدن مورد بحث وبررسی قرار گرفته است. سپس انسجام اجتماعی با توجه به معیارهایی چون برابری یا نابرابری اجتماعی،هویتهای با ثبات و ناپایدار، وحدت و تمایزپذیری اجتماعی در جامعه اطلاعاتی مدنظر قرار گرفته و سرانجاموضعیت ایران در این جامعه با توجه به شاخصهای مذکور بررسی شده است.
اکنون کمتر کسی در این گزاره تشکیک میکند که «جهان وارد عصر تازهای شده است». در دهههای پایانیقرن بیستم تحولات پرشتاب جامعه صنعتی شکل تازهای به خود گرفت و موتور محرکه این تحولات جهان راعملا وارد عصر تازهای کرده است. موتور محرکه این تحولات سریع و برقآسا تحولات پرشتابعلمی ـ تکنولوژیک بوده است. تحولات علمی ـ تکنولوژیکی جهان را از زوایای گوناگون متأثر ساخته است. دراین فرآیند نخست رایانهها به خانههای افراد راه یافت و سپس با وصل شدن رایانهها به خط های تلفنقابلیتهای این دو تکنولوژی در ترکیب با توانمندیهای تکنولوژی تلویزیون انقلابی را در عرصه اطلاعات وارتباطات رقم زد. این انقلاب را بهحق عظیمترین دستاورد تکنولوژی بهدست انسان نامیدهاند. این انقلابشبکههای جهانی اطلاعات و ارتباطات را بوجود آورد و عرصههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعیزندگی را در سطح جهان متأثر ساخت. اکنون جهان در حالی وارد قرن جدید شده است که همه تغییرات سیاسی،نظامی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی آن ریشه در این انقلاب علمی ـ تکنولوژیک دارد. با پیدایش شبکههاینوین و جهانی اطلاعات و ارتباطات و تأثیرپذیری همه ابعاد زندگی بشر از این انقلاب تکنولوژیک، جهان واردجامعه جدیدی شده است که بعضی از محققان آن را «جامعه اطلاعاتی» نامیدهاند. مفهوم «جامعه اطلاعاتی» در واقع ابداع ژاپنیهاست که در سال 1978 توسط سایمن نورا و آلن مینک طیگزارشی که به نخستوزیر فرانسه ارایه گردید به غرب صادر شد.(1) این مفهوم را اول بار تادائو اومه سائو در1963 در مقالهای درباره نظریه تکامل اجتماعی بر مبنای تراکم «صنایع اطلاعات» مطرح کرد. مقاله مذکور درشماره ژانویه 1964 روزنامه هوسوآساهی به بحث گذاشته شد و سردبیران این روزنامه در معرفی این بحث برای نخستین بار از واژه «جامعه اطلاعاتی» استفاده کردند. چندی بعد محققان و آینده پژوهان ژاپنی چون ماسوداوهایاشی این واژه را متداول ساختند. امروزه آنچه که از جامعه اطلاعاتی برداشت میشود، جامعهای نیست که صرفا از تکنولوژی استفاده میکند،بلکه ساختار اجتماعی ویژهای است که با ظهور پارادایم اطلاعاتی ارتباط دارد ولی توسط آن تعییننمیشود.(2) اما در عین حال، تکنولوژیهای نوین اطلاعاتی و ارتباطی سمبل و نماد جامعه اطلاعاتی هستند.مانوئل کاستلز و همچنین جان وندایک برای این که به مفهوم جامعه اطلاعاتی بار جامعه شناختی بیشتریبدهد، آن را جامعهای شبکهای(Net werk society) نامیدهاند. (3)
جامعه اطلاعاتی محققانی که معتقد به ظهور جامعهای جدید به نام جامعه اطلاعاتی (و البته با هر نام دیگری مثل جامعهایشبکهای و یا جامعه اطلاعات مدار و...) هستند در تعریف چنین جامعهای از معیارهایی استفاده میکنند کهمهمترین و رایجترین آنها در ادامه مورد بحث قرار میگیرد:
تکنولوژی بدیهی است تغییرات اساسی که در سه دهه گذشته بوجود آمده ، تکنولوژی در آن نقش بسیار برجستهایداشته است.(4) به همین جهت مقبولترین تعریف جامعه اطلاعاتی بر نوآوری فوقالعاده تکنولوژیک بنا شدهاست. (5) فرانک وبستر در تعریف جامعه اطلاعاتی با اتکاء به عنصر تکنولوژی میگوید پیشرفتهایخیرهکننده در پردازش، نگهداری و انتقال اطلاعات به کاربرد تکنولوژیهای اطلاعاتی در تمامی زوایای حیاتاجتماعی انجامیده است. از چند سال قبل اندکاندک رایانهها جای پای خود را در تمام عرصهها و حوزهها مانندادارات، منازل افراد، خودروها، ماشینهای مستقر در کارخانهها، تلویزیونها، اسباب بازیهای کودکان، ماشینتحریرها و حتی آشپزخانهها و خلوتگاههای انسانها باز کرده و به راحتی در دسترس قرار گرفت. در این فرآیندبا ارزان شدن تکنولوژیهای پردازش و نگهداری اطلاعات از طریق رایانهها به توزیع گسترده آنها انجامید وحتی ارتباطات راه دور را به سهولت تحت تأثیر قرار داد. با رایانهای شدن ارتباطات راهدور چشماندازی جدید ازپیوند پایانهها در درون و میان ادارات ، بانکها، خانهها، فروشگاهها، کارخانجات و مدارس در سطوح ملی وجهانی بوجود آمد و جهان دنیای تازهای را تجربه کرده است. تکنولوژیهای جدید سبب ظهور شبکههایاطلاعاتی شده و این شبکهها مانند برق هر کجا که به آن نیاز باشد به آسانی ارائه میگردد. این شبکههایاطلاعاتی در آیندهای نه چندان دور بر تمامی جنبههای زندگی انسان اثر میگذارد و کمتر کسی در جهان یافتخواهد شد که به نوعی از آن استفاده نکند و این تکنولوژیها در زندگی او حضور نداشته باشند. بنابراین اگرظهور جامعه صنعتی با پیدایش برخی اختراعات روی داده است، پس ظهور جامعه اطلاعاتی با پیدایشنوآوریهای شگرف در تکنولوژیهای ارتباطی و اطلاعاتی روی داده است. (6)
جهانی شدن یکی دیگر از مشخصهها یا ویژگیهایی که جامعه اطلاعاتی و شبکهای با آن تعریف میشود، جهانی شدن(Globalization ) است. مطابق معیاری که وبستر ارائه میدهد، جهانی شدن مقولهای است که ذیل جامعه اطلاعاتی معنا پیدامیکند. در تعریفی که اینجا مدنظر است، جهانی شدن عبارت است از در هم فشرده شدن جهان و تبدیل آن بهمکان واحد.(7) و یا تراکم آگاهی درباره کل نزد اجزا. (8) به یک تعبیر جهانی شدن همان یگانه شدن جهان و نهوحدت و ادغام آن است. این تعبیر از جهانی شدن مبتنی بر تکنولوژیهای جدید ارتباطی و اطلاعاتی است.مطابق این تعریف جامعه اطلاعاتی، جامعهای است که در آن تجارت، رسانهها و ارتباطات علمی دانشگاهی وآموزش در سراسر جهان یگانه میشود. (9) به مدد شبکههای اطلاعاتی و ارتباطی زبان دانشمندان یگانهمیشود و حتی زندگی روزمره بهطور باورنکردنی توسط مردم جهانی که ظاهرا با یکدیگر فرسنگها فاصلهدارند، در هم فشرده و یگانه میشود و انگار همگی در یک مکان واحد زندگی میکنند. آنچه که در این بین بهعنوان تمایز و اختلاف مشاهده میشود، صرفا سلیقههای مختلفی خواهند بود که در یک مکان همیشه امکانوجود داشته است. تکنولوژیهای جدید ارتباطی ابزارهایی هستند که توانستهاند این مهم را از عالم غیرواقع ومجازی(Virtual) به واقعیت تبدیل کنند. این تکنولوژیها، انسانهای مختلفی را از سراسر جهان به هم متصل ساختهو بین آنها ارتباط برقرار کرده است. کاربران این تکنولوژیها، گاهی بیش از آن که با همسایهها و اطرافیان خوداحساس نزدیکی کنند، با افرادی که فرسنگها از آنها فاصله دارند، احساس نزدیکی و قرابت میکنند وسلیقهها، افکار و خصوصیات اجتماعی مشابه پیدا میکنند. بنابراین، جامعه اطلاعاتی جامعهای است که در آنافراد مختلف جوامع گوناگون همگی حول یک سفره فشرده جهانی نشستهاند و با هم تعامل برقرار میکنند. ازاینرو گفته میشود، جامعه اطلاعاتی ، جهان فشرده شده و یگانه شده است; یگانگی افراد با یکدیگر در عینافتراق و تمایزشان.
مشاغل اطلاعاتی یکی از معیارها و مشخصههای متداول در تعریف جامعه اطلاعاتی، معیاری است که بر مسأله تغییراتشغلی متمرکز است.(10) یعنی گفته میشود از زمانی که مشاغل اطلاعاتی به وجه غالب در میان مشاغلموجود تبدیل شدهاند، جامعه اطلاعاتی ظهور کرده است. در واقع از زمانی که تعداد کارکنان ادارات، آموزگاران،مدارس، دانشگاهها، قضات و در یک کلمه کارکنان بخش اطلاعات به طرز بیاندازهای گسترش یافتهاندجامعهاطلاعاتی فرا رسیده است. این معیار نشان میدهد که با کاهش مشاغل مربوط به کارهای بدنی و افزایشمشاغل مربوط به کارهای فکری با مهارت بیشتر و بیشتر بر روی اعداد و متنها مانند آموزش و پرورش،دانشگاهها و بورکراسیهای گسترده (مشاغل یقه سفیدان) جهان وارد نوع جدیدی از جامعه شده است که جانمایه آن اطلاعات است. به تعبیر وبستر امروز بازار کار توسط کسانی اداره میشود که با نرمافزارها سروکار دارند ودر فرآیند تولید، پردازش و توزیع اطلاعات سهیماند و زندگی خود را به یمن این امتیاز که دارای اطلاعاتی برایانجام امور مورد نیاز جامعه میباشند و در تولید و توزیع و همچنین در پردازش آن نقش دارند، تأمین میکنند.گزارشهای سازمانهای بینالمللی نشان میدهد که در دو دهه اخیر مشاغل یقهسفیدان یا مشاغلی که اساسا با تولید و کاربرد اطلاعات و زیر ساختهای پشتیبانی کنندهاش سروکار دارند، رشدی به مراتب بیش از سایرمشاغل دارند. (11) با ظهور، رشد و توسعه تکنولوژیهای ارتباطی و اطلاعاتی در سطح جهان، نیروی کاراطلاعاتی به رشد فوقالعادهای رسیده است. از اینرو محققان جابجایی در توزیع مشاغل را یکی ازمشخصههای جامعه اطلاعاتی برمیشمرند.
فراگیری رسانهها یکی از معیارها و مشخصههای مربوط به ظهور جامعهاطلاعاتی، سرعت فراگیری رسانههاست.(12)سرعت فراگیری رسانهها که در واقع در اثر نوآوریهای فوقالعاده و بیبدیل تکنولوژی اطلاعاتی و ارتباطیبوجود آمده است، قلمرو زندگی خصوصی انسانها را بهشدت تحت تأثیر قرار داده است. با پیشرفتهایی که درتکنولوژیهای اطلاعاتی و ارتباطی فراهم آمده است، خدمات تلویزیونی با شبکههایی از مؤسسات و نهادهایگسترده و نهایتا با ماهوارهها پیوند خورده و به سهولت در هر کجای جهان در دسترس قرار گرفتند. اینترنت نیزکاربران و ارتباط گران را بهطور 24 ساعته به هم مرتبط کرد.(13) با وجود همه تفاوتهای غیرقابل انکاری که درسطح جهان در دسترسی به این تکنولوژیهای جدید نزد کشورهای پیشرفته و کشورهای در حال توسعه وجوددارد، با وجود این پوشش گسترده رسانههای جدید، از تلویزیونهای ماهوارهای گرفته تا اینترنت، بهشدت رشدکرده است و همه جهان را متأثر ساخته است . افراد مختلف در سراسر جهان به سهولت به رسانههای فراگیردسترسی دارند و به تعامل میپردازند. دسترسی مداوم به رسانههای جدید در همه ساعات شبانهروز عنصربسیار مهمی در تجربه زندگی بشری است که فقط در جامعه اطلاعاتی امکانپذیر شده است. درجامعهاطلاعاتی انسانها به مدد تکنولوژیهای نوین اطلاعاتی و ارتباطی خود میتوانند بهطور مداوم و 24ساعته مصرف کننده و در عین حال تولید کننده پیام و اطلاعات (به ویژه در اینترنت) باشند. امری که در گذشتهسابقه نداشته و فراگیری رسانهها نه تنها جامع و گسترده و جهانی نبوده، بلکه یک طرفه و از رسانه به مخاطببوده است. کنش متقابل مخاطبان و رسانهها و تولیدکنندگان و مصرف کنندگان اطلاعات در جامعه اطلاعاتی باسرعت غیرقابلانکاری فراگیر شده است.
اقتصادی شاخص اقتصادی در تعریف جامعه اطلاعاتی به نظر میرسد که به قدر شاخص تکنولوژی اهمیت دارد.فریتز مچلوب که از پیشگامان مبحث جامعه اطلاعاتی است به گستره و رشد صنایع اطلاعاتی در ایالاتمتحده میپردازد و نطفه ایجاد مقیاسهای جامعه اطلاعاتی را مبتنی بر شرایط اقتصادی میداند. (14) وی دربحث صنایع اطلاعاتی پنج گروه صنعتی که دارای 50 شاخه فرعیاند را مورد توجه قرار داده و برای هر یک ازآنها ارزش اقتصادی قائل شده و سهم هر یک را در تولید ناخالص داخلی نشان داده است. وی نشان داد کهصنایع اطلاعاتی از سالهای 1960 به بعد با اختصاص در صد رو به تزاید تولید ناخالص ملی در ایالات متحدهبهسوی ظهور یک اقتصاد اطلاعاتی یا اقتصاد اطلاعات محور حرکت کرده است. (15) پیتر دراکر استاد مدیریتپا را از این نیز فراتر نهاده و در سال 1967 اظهار داشته که ما اکنون (از 26 به 34 درصد) از یک اقتصاد کالایی یااقتصاد کالا محور به اقتصاد اطلاعاتی یا اطلاعات محور تغییر وضعیت دادیم. وی تاکید میکند دانش یا هماناطلاعات اساس اقتصاد نوین را تشکیل داده است. (16) از نظر صاحبنظران جامعهاطلاعاتی، اقتصاد مبتنی بر اطلاعات در جامعه جدید نه تنها بر همه چیزسیطره و سایه افکنده است بلکه هر روزه سیطره و گستره آن نیز افزایش پیدا میکند. در جامعه اطلاعاتیصنایع گوناگون که طیف بسیار گستردهای از مراکز تولید کننده اطلاعات نوین تا کاربران آن را در تمام جوامعشامل میشود، اطلاعاتی شده و محور اقتصاد نوین قرار گرفته است. در واقع اطلاعات در جامعه اطلاعاتی، نهتنها دارای ارزش اقتصادی است، بلکه محور اقتصاد قرار گرفته است. همچنین یکی از مسائلی که در ارتباط با ویژگی اقتصادی جامعه اطلاعاتی مطرح میشود، «کالا شدناطلاعات» است. اطلاعات کالا شده به مدد رسانههای نوین اطلاعاتی و ارتباطی در دسترس هر کسی که اولاتوانایی و مهارت استفاده از این رسانهها و ثانیا قدرت خرید آنها را داشته باشد، قرار میگیرد. در این وضعیتدیگر خرید و فروش و تجارت اطلاعات در سطح ملی و فراملی معنادار نخواهد بود، بلکه اطلاعات در سطوحمتفاوت بازار بینالمللی، ملی، محلی و نهایتا بازارهای شخصی و فردی مورد توجه قرار میگیرد.
مکانی جامعه اطلاعاتی علاوه بر آن که از منظر اقتصاددانان و جامعهشناسان مورد توجه قرار گرفته و تعریف شدهاست، از منظر جغرافیدانانی که بر فضا توجه ویژهای مبذول میدارند نیز مورد توجه قرار گرفته است.جغرافیدانان در بحث فضا به شبکههای اطلاعاتی که مکانهای جغرافیایی را به یکدیگر پیوند میدهند،تاکید میورزند و معتقدند که این شبکهها آثار شگفتانگیزی بر سازمان فضا و مکان دارند. جان گودارد در سال1992 چهار عنصر به هم پیوسته را در گذر به یک جامعهاطلاعاتی به شرح زیر برشمرده است: (17) 1. اطلاعات در حال اشغال صحنه اصلیای است که سازمان اقتصاد جهانی به عنوان یک منبع استراتژیککلیدی به آن وابسته است. دنیای جدید همکاری در تولید جهان گستر، برنامهریزی ملی و بینالمللی میاندولتهای حاکم و تجارت جهانی را طلب میکند. اطلاعات برای این فعالیتهای گوناگون و نیز اهمیتروزافزون آنها در دنیای معاصر نقش محوری دارد. در پی بوجود آمدن این شرایط، ما شاهد گسترش سریعمشاغل اطلاعاتی هستیم. 2. تکنولوژیهای ارتباطی و رایانهای زیرساختی را فراهم میکند که سبب میشود، اطلاعات پردازش و توزیعشود. این تکنولوژی به اطلاعات اجازه میدهد که در سطحی بیسابقه از لحاظ تاریخی مورد استفاده قرارگیرند و امور اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در سطح جهانی به گردش در آیند و تجارت بسیار تسهیل شود. 3. در شرایط جدید رشدی پرشتاب و آشنایی در بخش اطلاعات قابل داد و ستد بوجود آمده که در آن خدماترسانههای جدید مانند پخش ماهوارهای، ویدئو، تلویزیون کابلی، فکس و اینترنت در فراهم آوردن اطلاعاتاز انبوهی از موضوعات اقتصادی مانند بازار بورس، قیمت کالاها، فهرست حق امتیاز و اختراعات و نوساناتارز و... نقش برجستهای ایفاء میکنند. تکمیل این پیشرفتها سیستم مالی جهان را سازماندهی مجددکرده و مقادیر خیرهکنندهای از سرمایه به شکل الکترونیکی به گردش در آمدهاند. 4. رشد اطلاعاتیسازی اقتصاد در حال آسان کردن وحدت اقتصادهای ملی و منطقهای است. به لطفپردازش و داد و ستد شتابنده اطلاعات، امور اقتصادی جهانی شده است و بر اثر آن محدودیتهای مکانیدر حال محو شدن هستند. بنگاههای اقتصادی اکنون میتوانند راهبردهای جهانی را برای فرآوری،نگهداری و پخش کالاها و خدمات توسعه دهند. بنگاههای مالی که همواره در فعالیتاند، سریعتر وارد عملمیشوند و جهان را در هم مینوردند. مرزها را که براساس مکانهای جغرافیایی بنا شدهاند، بیشتر و بیشتربه کنار زده میشوند و همراه با آن محدودیتهایی که دیر زمانی از سوی زمان تحمیل میشد به یمنشیوههای خردمندانه جدید که در آن اطلاعات میتواند در دوره معاصر مدیریت و دستکاری شود، از میانمیروند. مجموع این روندها بر مرکزیت شبکههای اطلاعاتی که در درون و میان شهرها، مناطق، کشورها،قارهها و کل جهان، مکانها را به یکدیگر پیوند میدهد، متمرکز است. این جریان، انسانها را از این پسبهطور فزایندهای به شبکه متصل میکند که در سطح ملی، منطقهای و جهانی عمل میکند و انشعابهایاطلاعاتی را برای هر خانه، اداره، فروشگاه و دفتر فراهم میآورد و همه را در یک مکان لامکان قرار میدهد.
فرهنگی احتمالا یک بخش عینی و ملموس در بحث جامعهاطلاعاتی، تعریف آن با توجه به جنبههای فرهنگی آناست. اکنون هر یک از ما در زندگی روزمره به چشم خود میبینیم که حجم اطلاعات در گردش به طرزشگفتآوری در مقایسه با چند سال قبل افزایش یافته است. برنامههای تلویزیونی به صورت 24 ساعته درچندین کانال تهیه و عرضه میشوند. رادیوها نیز در کانالهای بسیار زیادی بهطور 24 ساعته برنامه پخش میکنند. ویدئو، تلویزیونهای کابلی و تلویزیونهای ماهوارهای و حتی خدمات اطلاعات رایانهای نظیرتلهتکس تحقق یافته است. همه این رسانهها به صورت ملی، منطقهای و بینالمللی در دسترس مردم قرارگرفته است. علاوه بر افزایش فیلمهای سینمایی، امانتگیری آسان از فروشگاههای اجاره فیلم و خرید ارزان ازفروشگاههای زنجیرهای (ویدئو کلوپ) بوجود آمده است. وسایلی مانند ضبط صوتهای دیسکی و CDهایVCD و DVDدر دسترس همگان قرار گرفته است. رایانههای شخصی که در خانههای بسیاری نفوذ کردهاند،اینترنت و پایگاههای on-Line اطلاعاتی را نیز به خانههای مردم بردهاند. وبلاگهای شخصی پدید آمده وانسانهای مختلف را در سطح جهان همزمان تولید کننده و در عین حال مصرف کننده اطلاعات کرده است.تلفنهای همراه پدید آمده و در اثر پیوند با تکنولوژیهای ماهوارهای ، ارتباط را نه تنها در هر شرایطی در سطحملی تسهیل کرده است، بلکه در سطح منطقهای و بینالمللی نیز این تسهیل بهطور پرشتاب در حال افزایشاست. همه اینها در حقیقت گواهی میدهند که ما در جامعهای اطلاعات محور که سرشار از رسانههاست زندگیمیکنیم و این رسانهها روزانه پیامهای بسیار زیادی را منتشر میکنند و ما در معرض اطلاعات بیشمار زندگیمیکنیم. (18) این سطح از اطلاعات نه تنها سبک زندگی، سبک آرایش مو، صورت و لباس را تغییر داده و دراتاق خوابهای افراد نفوذ کرده است. بلکه هویت و شخصیت ما را متأثر و دگرگون ساخته است. خانههای ما درشرایطی کاملا استثنایی از نظر تاریخی از نوآوریهای اطلاعاتی پر شده است: مبل، تختخواب، اسباب و اثاثیهزندگی و طرحهای تزئینی بهطور کلی خواستهها و باورهای ما را نشان میدهند. بهطور کلی فرهنگ کنونیآشکارا در مقایسه با تمامی دورههای قبلی سرشارتر از اطلاعات است. ما در محیطی مملو از رسانههایگوناگون زندگی میکنیم که مدام در حال نمادسازیاند. پیامهایی تولید و مبادله میشوند که یا به خودمانمربوطند و یا به دیگران و اطرافیان ما. این انفجار بزرگ اطلاعات همراه با یورشهای سریع و رعدآساینشانهها و نمادها ما را وارد جامعه جدیدی کرده است که تنها میتوان از آن به جامعه اطلاعاتی تعبیر کرد.
انسجام اجتماعی در اینجا انسجام اجتماعی به معنای وسیع کلمه مدنظر است. از اینرو در بحث انسجام اجتماعی بهتفاوتهای جزیی که بین این مفهوم و مفاهیمی چون همبستگی اجتماعی و یگانگی اجتماعی وجود دارد،نادیده گرفته شده است. در این قسمت انسجام اجتماعی با توجه به معیارهایی چون برابری و نابرابریاجتماعی، هویتهای ناپایدار و با ثبات، وحدت و تمایز اجتماعی و مانند آن بررسی شده است. مقولههای مذکوردر تقاطع با معیارهایی که در تعریف جامعه اطلاعاتی مورد توجه بودهاند، مدنظر قرار گرفتهاند.
برابری و نابرابری اجتماعی در بحث برابری یا نابرابری اجتماعی در جامعه اطلاعاتی میتوان به مقولات متعددی اشاره کرد و موقعیتهر یک را در این جامعه توضیح داد. به عنوان مثال کسب نابرابر ثروت شامل درآمد و داراییها نیز یکی ازمقولاتی است(19) که در جامعه اطلاعاتی نیز بهشدت در حال افزایش است. اما این مقاله بیشتر دسترسی برابریا نابرابر به اطلاعات و رسانهها را در جامعه اطلاعاتی مدنظر دارد. بحث برابری و نابرابری اجتماعی در جامعهاطلاعاتی که مبتنی بر دسترسی برابر یا نابرابر به اطلاعات و رسانهها است را در دو سطح میتوان مطرح کرد. ازلحاظ نظری میتوان گفت مطابق آنچه که در تعریف جامعه اطلاعاتی آمده است، رسانههای جدیداطلاعرسانی و شبکههای نوین ارتباطی و اطلاعاتی، انتشار و دسترسی به اطلاعات و دانش را آسانتر و بهترمیسازد و سبب کاهش فاصله بین گروهها، افراد و طبقات اجتماعی در داخل هر کشور از یک طرف و همچنینکاهش فاصله بین کشورها از طرف دیگر میشود.(20) اما در عمل جهان شاهد یک «شکاف اطلاعاتی»( In formational Gap) ودسترسی نابرابر به اطلاعات رسانهها است که با سرعت زیادی در حال افزایش است. (21) واقعیت این است کهدر جامعه اطلاعاتی نابرابری مذکور به شکل متفاوت از گذشته بروز پیدا کرده و تداوم یافته است. در جامعهاطلاعاتی از یک طرف تهیه رایانه و لوازم آن، خط تلفن و مودم، دسترسی به تلویزیونهای ماهوارهای و سایروسایل نوین اطلاعرسانی در دسترس همگان نیست و تمام افراد توانایی تهیه و دسترسی به آن را ندارند و ازطرف دیگر اکنون آگاهی و مهارت لازم برای استفاده از اینترنت و سایر وسایل نوین ارتباطی و اطلاعاتی نابرابراست. (22) روشن است که هر دو مقوله یعنی الف) دسترسی افراد به کامپیوتر و شبکههای نوین ارتباطی و ب)مهارت افراد برای استفاده از وسایل مذکور هم در درون هر کشور و هم در بین کشورهای مختلف به شکل نابرابروجود دارد. یعنی از یک سو در جوامع پیشرفته دسترسی به وسایل مذکور و همچنین مهارت لازم استفاده از اینوسایل در مقایسه با کشورهای توسعه نیافته و در حال توسعه بسیار زیاد است و از سوی دیگر در داخل هر یک ازکشورها این نابرابری به شکل محسوسی وجود دارد. محققانی چون جان وندایک معتقدند که ما در جامعهاطلاعاتی شاهد یک نابرابری در مهارتهای دیجیتال(Digital skills) هستیم. (23) تحقیقی که در سال 1997 در آلمانانجام شده است نشان میدهد هر چه از وسایل نوین ارتباطی و اطلاعاتی که مهارت خاصی نمیخواهند مثلاستفاده از تلویزیونهای ماهوارهای، VCR، VCD و DVD ارسال پستهای الکترونیکی، بازیهایالکترونیکی و امثالهم به سمت وسایلی نوین که مهارت و آگاهی خاصی میطلبد حرکت میکنیم درصد بهشدت کاهش مییابد. بهطوری که 85 درصد مردم آلمان از بازیهای الکترونیکی و تلویزیونهای ماهوارهایاستفاده میکردند و 89 درصد به ارسال پستهای الکترونیکی مبادرت میکردند، اما 22 درصد قادر بودند که باپین کارت خودشان پرداخت کنند و یا 15 درصد میتوانستند پولهای خودشان را به باجههای خود پرداز،پرداخت کنند. همچنین در این سال تنها 23 درصد به راحتی میتوانستند از تلهتکستهای تلویزیون استفادهکنند. (24) علاوه بر این نابرابریهای مذکور نزد نسل جوان و سالخورده و همچنین نزد دارندگان تحصیلاتعالیه و افرادی که تحصیلات بالایی نداشتهاند نیز زیاد بوده است. همچنین تحقیقات نشان میدهد که دسترسی به وسایل مذکور نابرابر است. بیشتر کاربران وسایل نویناطلاعاتی و ارتباطی مرد، جوان و خوب آموزش دیده هستند و در کشورهای غربی دارای درآمد و سطح زندگیبالایی هستند. (25) پیمایشی که از آمارهای رسمی در ایالات متحده بین سالهای 1993 ـ 1989 انجامگرفته، نشان میدهد که این نابرابری در همه متغیرهای مورد اشاره، بهجز متغیر جنس، افزایش یافتهاست.(26) وندایک همچنین نقل میکند که تحقیقات دیگری که طی سالهای 1995 و 1999 در آمریکا واروپای غربی انجام شده است، این امر را تایید کرده است. بهطور کلی در یک جمعبندی نهایی میتوان برابریو نابرابری اجتماعی را در دسترسی به رسانههای نوین ارتباطی به شرح زیر خلاصه کرد: (27) 1. رسانههای جدید در مقایسه با رسانههای قدیمی (رسانههای دوران مدرن یعنی تلویزیون، روزنامه و سایرنشریات، تلفن و ...) بسیار گران هستند. این رسانهها هم در سختافزار و هم در نرمافزار خیلی سریع از مد وکارایی لازم میافتند و نسلی جدیدتر جای آنها را میگیرد. 2. رسانههای جدید در کنار رسانههای قدیمی ظهور کرده و مورد استفاده قرار میگیرد و با ظهور آنها رسانههایقدیمی از رده خارج نشدهاند. در مجموع انعطاف کمی در بودجه نهایی خانوادهها برای رسانهها و ارتباطاتوجود دارد که این امر در خانوادهای کمدرآمد خودش را بیشتر نشان میدهد. 3. تحول چند رسانهها(Multi Media) نیاز به خدمات شنیداری ـ دیداری متعامل که متضمن قدرت خرید بالاو رعایت قلمرو حقوق معنوی صاحبان آثار است را به همراه دارد. 4. استفاده نهایی رسانههای جدید سبب برانگیختگی و هدفگیری بیشتری در جستجو و بدست آوردناطلاعات میشود. احتمالا این ظرفیت یکی از نابرابرترین موردی است که در جامعه اطلاعاتی نزد مردمتوزیع شده است. 5. رسانههای جدید، بهویژه برای جستجو و یافتن اطلاعات تخصصی خیلی مناسب هستند. بدیهی استافرادی خواهان و علاقمند به این اطلاعات هستند که از قبل درباره آن به خوبی آگاه هستند. 6. نگاه اجمالی به رسانههای جدید ارتباطی و اطلاعاتی نشان میدهد که در طراحی و توسعه این رسانهها توجهکمی به توانایی مالی، نیازهای ارتباطی و تقاضاهای طبقات پایین جوامع، زنان و اقلیتهای قومی شدهاست. 7. انتشار عمومی رسانههای قدیمی در زمانی که رشد اقتصادی نیرومندی در جهان وجود داشت و سطح درآمد وزندگی مردم بالا رفته بود، صورت گرفت، اما رسانههای جدید در زمان رکود نسبی اقتصادی و زمانی کهتفاوتهای اجتماعی و فرهنگی و درآمدهای نابرابر در بیشتر کشورهای جهان افزایش یافته است، ظهورکرده است. انتشار رسانههای قدیمی همزمان بود با سیاست ارائه خدمات عمومی و کلان دولتها، اما درمقابل انتشار رسانههای جدید و ساخت بزرگراههای اطلاعاتی تقریبا در زمانی است که تهور بازرگانی بهکنار گذاشته شده و منافع تجاری به منظور کسب شهرت و ارائه خدمات عمومی و کلان برای تحت فشارگذاشتن بوجود آمدهاند. نکته قابل توجه در اینجا این است که نابرابری اطلاعاتی در گذشته و در زمان رسانههای قدیمی هم وجودداشته، اما واقعیت این است «که نابرابری اطلاعاتی یا نابرابری در دسترسی به اطلاعات و رسانههای نوینارتباطی در جامعه شبکهای افزایش خواهد یافت.»(28) این امر نهایتا ما را به یک نکته متفطن میسازد که درجامعه اطلاعاتی نابرابری اساسی و ساختاری در درون یک جامعه و بین جوامع افزایش مییابد و انسجاماجتماعی آنها به شدت تهدید میشود. اطلاعات و تکنولوژیهای نوین ارتباطی جوامع جدید را به دو قطب «دارندگان و نخبگان اطلاعات» یعنی کسانی که در موقعیت استفاده از رسانههای جدید اطلاعاتی و ارتباطیهستند و بخشهای حاشیهای و پایین جامعه که دسترسی به این رسانهها ندارند، تقسیم میکند.
هویتهای ناپایدار و با ثبات جامعه اطلاعاتی اجتماعات و هویتهای جدیدی خلق میکند. در جامعهای که به ارتباطات مبتنی برصنعت چاپ، تلویزیون و تلفن متکی است، شیوه تولید به گونهای است که هویتها را به صورت عاقل سودمند وخودبسنده در میآورد، اما در جامعه اطلاعاتی، جامعهای که ارتباطات الکترونیکی سیطره دارد ذهنیتها وهویتهای ناپایدار، چند لایه و پراکنده ظهور میکند. (29) مارک پاستر در «عصر دوم رسانهها» تاکید میکنددر دوره جدید که اینترنت و ارتباطات الکترونیکی در جامعه سیطره دارد، این دادهها و اطلاعات و یا به عبارتدقیق کلمه این اجتماعات مجازی هستند که هویت افراد را میسازند. (30) وسایل نوین اطلاعاتی و ارتباطیدر اثر تغییراتی که در برداشتهای بشر امروزی بهوجود میآورند، هویتها را در وضعیت کاملا تازهای قرارمیدهند که متفاوت و حتی مغایر با گذشته است. هویت در اجتماعات مجازی جامعه اطلاعاتی در مسیرفراملیتی شدن حرکت میکند. در واقع ارتباطی که با اتکا به وسایل ارتباطی و اطلاعاتی جدید شکل میگیردچشماندازی از فهم و درک جدیدی از ذهنیت را آشکار میکند که در صورت بندیهای گفتار و عملکرد که بهلحاظ تاریخی محسوساند، جان میگیرد. این ارتباطات راهگشای نگریستن به انسان به عنوان پدیدهایچندلایه، تغییرپذیر، منفعل و تکهتکه است. پدیدهای که شکل دادن خویش را به گونهای طراحی میکند که باهرگونه تثبیت هویت میستیزد. جامعه اطلاعاتی مبین هویت بیثبات، تغییرپذیر و منعطف انسان جدید است.در این جامعه بسا انسانهایی که با همسایهها، هم محلیها و همشهریها و حتی هموطنان خود احساسقرابت و نزدیکی نداشته ولی با فرد دیگری در اقصا نقاط جهان احساس هویتی یکسان داشته باشند. هویتملی در جامعه اطلاعاتی به دلیل ظهور اجتماعات مجازی به شدت تهدید میشود. اجتماعات مجازی تهدیدیبرای اجتماعات واقعی است. در واقع در اجتماعات مجازی معمولا افراد حداقل در یک چیز اشتراک دارند و آنعلایق و منافعی است که آنها را دور هم جمع میکند. این منافع که همان دسترسی به اطلاعات است ، هویتآنها را میسازند; هویتی که مدام در حال تغییر و ناپایدار است. در جوامع مبتنی بر صنعت چاپ، تلویزیون و تلفنکه جوامع ارگانیک نیز نامیده میشوند، مجموعهای از عوامل و شاخصها هویت افراد را میسازند، از اینروهویت آنها با آن مجموعه کاملا همبسته و در هم تنیده است و در مقابل هرگونه بیثباتی و تغییر پذیریمیستیزد. هویت افراد در اجتماعات مجازی «هویتی دیجیتال» (Digital Identity) است. دیگر سرزمین، زبان بومی و محلی،کشور، فرهنگ ملی و نژاد هویت افراد را در اجتماعات مجازی تعیین نمیکنند، بلکه این منافعی که آنها را نزدهم جمع میکند، هویت آنها را میسازد. اطلاعات هویت افراد را در جامعه جدید شکل میدهد.
وحدت و تمایز اجتماعی مهمترین متغیری که در بحث انسجام اجتماعی در جامعه اطلاعاتی مدنظر قرار میگیرد، وحدت بخشی یاتمایزپذیری اجتماعی است. همانطور که میدانیم اجتماعی شدن و فردی شدن دو روی سکه تجدد و دورهمدرن هستند. یعنی دوره مدرن دارای یک دوگانگی در ساختار اجتماعی است که از یک طرف به اجتماعیشدن افراد منجر میشود و از طرف دیگر فردی شدن را تقویت میکند.(31) در جامعه مدرن ما رشد همزمانتجانس و عدم تجانس، ادغام و اختلاف، وحدت و تمایز بخشی را شاهد بودهایم. در جامعه اطلاعاتی نیز ایندوگانگی به شکل دیگری در حال افزایش است. میرویتس و مگور معتقدند که تلویزیون و دیگر رسانههایالکترونیکی در جامعه اطلاعاتی تقسیم بین گروههای اجتماعی، طبقات و ملتها را بسیار قابل ملاحظه وآشکار کردهاند. بنابراین «رسانههای جدید اطلاعاتی و ارتباطی از یک سو به متجانس سازی بزرگتر و بیشترمیانجامد و از سوی دیگر به بخشی شدن بیشتر.»(32) در جامعه اطلاعاتی گروههای سنتی در دو جهت نادیدهگرفته میشوند. از یک طرف تجارب و انتخاب افراد بسیار متنوع و متکثر میشود از طرف دیگر فرهنگهایگروههای سنتی همپوشانی پیدا میکنند و تنوع و تکثرفرهنگی از دست میرود. این امر بهوسیله تلویزیونها ورسانههای الکترونیکی جدید شکل میگیرد. «تلویزیونها زندگی مردم را در عرصههای اطلاعاتی و فیزیکیمختلف به هم متصل میکند، اما اینترنت به حدی پیش رفته است که فرصت ارتباط مستقیم و دو جانبه رابرای مردم و محیط های مختلف که دارای خاستگاه مشابه یا متفاوتی هستند فراهم آورده است.»(33) از اینرو«دوگانگی ساختار رسانهها» منجر به «دوگانگی ساختار اجتماعی» در جامعه اطلاعاتی میشود. وندایک معتقد است مطابق «نظریه رسانهای»، رسانهها ویژگیهای خاص خود را دارا هستند و زمینههایاجتماعی که اشکال خاصی از تعامل و هویت اجتماعی را پرورش میدهد، تولید میکنند. میرویتس معتقد است که رسانههای شفاهی در جوامع سنتی یک تجانس نسبی مبتنی بر اجتماعاتکوچک را پرورش میدهد. (34) برعکس، تنوع رسانههای نوشتاری در جوامع مدرن تخصصی شدن وبخش بخش شدن گروههای اجتماعی را سبب میشود و در عین حال وحدت و یکپارچگی ملتها را از طریقیک زبان رسمی حمایت میکند. این دوگانگی در واقع به ماهیت تاریخی رسانههای این دوره برمیگردد.نخست رادیو و تلویزیون در این دوره جوامع محلی و ملی را با یک شبکه محدود یکپارچه ساختند و سپس تکثرو تنوع کانالها و ظهور تلویزیونهای کابلی دوباره مخاطبان را تکهتکه و پارهپاره کرده است. در پایان این دورههر چند مخاطبان یک کانال تلویزیونی را از میان تعداد زیاد کانالها انتخاب میکنند ولی صاحبان تلویزیونهاو آگهیدهندگان هنوز بازار انبوه را ترجیح میدهند. در جامعه اطلاعاتی دوگانگی ساختاری رسانهها دوباره افزایش یافته است. رسانههای جدید ارتباطی واطلاعاتی هم جمعی اند (Mass ) و هم بین شخصی (Interpersonal). این رسانهها انواع جدیدی از اجتماعات را عرضه میکنند که به «اجتماعات مجازی» (Vitual Communities ) معروفاند. رسانههای جدید اطلاعاتی و ارتباطی، رسانههای تخصیص، ثبت، تبادلنظر و گفتگو در یک سیستم یا نظامی یکپارچه و متحد هستند. رسانههای جدید، رسانههای فردی شده هستندچون که آنها مبتنی بر تعامل فردی انسان ـ کامپیوتر هستند. همچنین آنها رسانههایی هستند که بهطور جمعیمورد استفاده قرار میگیرند چون که کامپیوترهای آنها همگی به شبکهها متصلاند. (35) رسانههای جدیدتقاضاها و درخواستهای متکثر کاربران و مخاطبان را پاسخ میدهند. از اینرو نتیجه عملی دوگانگیساختاری رسانهها از طریق گرایشهای وحدت بخشی و تمایز بخشی در جامعه تعریف میشود. نتیجه ایندوگانگی ساختاری رسانهها، دوگانگی ساختار اجتماعی جامعه است. به نظر میرسد تجلی دوگانگی مذکور نزد کاربران اینترنت و رسانههای مرتبط با آن و آنهایی که به اینوسایل جدید ارتباطی و اطلاعاتی دسترسی دارند، قابل ملاحظهتر است. چرا که رسانههای مذکور نوعیمناسبات جدید ایجاد میکنند که در این مناسبات انسانها بیش از پیش گوشهگیر، منزوی، کمتحرک شده وکمکم از زمینه عملی زندگی خود دور میشوند. هاوارد راین گولد یکی از کاربران پرشور و حرارت اینترنت در اینباره میگوید: میتوانم سوگند یاد کنم که من و هزاران تن دیگر از کاربران رایانهها میدانیم که آنچه درجستجویش هستیم و با روشهای شگفتآور آن را مییابیم، صرفا اطلاعات نیست بلکه دسترسی آنی بهمناسباتی در جریان با افراد بسیار دیگر است. وی نیز میگوید با ظهور اینترنت اجتماعات مجازی ظهور کردهاست. (36) محققان ارتباطات معتقدند که موفقیت اجتماعات مجازی عملا به مثابه نشانه زوال اجتماعاتواقعی است. (37) از نظر این محققان، رسانههای جدید ارتباطی و اطلاعاتی فراهمآور شق دیگر هر آنچه کهواقعی است، هستند. رسانههای جدید امکان پیدایش شکل جدیدی از تعامل را مطرح میسازد که عموما بهارتباطات راه دور مرتبط است و با واسطه رایانه انجام میگیرد. افراد در این تعامل، پیامهای مزداری برایمخاطبانخود میفرستند و در همان حال میتوانند پاسخ آنها را دریافت کنند. افراد هم تولیدکننده و هممصرفکننده هستند. انسانهای جوامع مجازی با «غریبههای» دیروز که امروز «خودی» شدهاند ارتباط برقرارمیکنند و در این ارتباط و تعامل احساسات و افکارشان را آزادانه بیان میکنند. این انسانها از این پس وحدتو یکپارچگی خود را با اجتماعات واقعی از دست میدهند و با افراد اجتماعات مجازی همبسته میشوند. بنابراین در تحلیل نهایی این قسمت میتوان گفت که دوگانگی مورد نظر بدین گونه است که رسانههایجدید از یک سو سبب وحدت و انسجام اجتماعی بیشتری میشود و از سوی دیگر بخشی شدن و تمایزاجتماعی را افزایش میدهد. وحدت و یکپارچگی و انسجام اجتماعی در اجتماعات مجازی، اجتماعاتی کهتوسط رسانههای جدید بهویژه اینترنت و رسانههای مرتبط با آن بوجود آمدهاند، افزایش مییابد و فرهنگگروهی و همچنین هویت سنتی از بین میرود و به جای آن در اثر تماس، ارتباط، تعامل و گفتگوی گروهها،طبقات و ملتهای مختلف از طریق این رسانهها مردم دارای اجتماعات و محیط های متفاوت از اجتماعاتواقعی خواهند شد. در جوامع مجازی مردمی که دارای خاستگاه، محیط و ملیت مختلفی هستند نه تنها بایکدیگر در تعامل، گفتگو و ارتباط خواهند بود بلکه با یکدیگر یگانگی بیشتری خواهند داشت. در واقع جوامع ازیک سو به تجانس بیشتر (نزد کاربران و مخاطبان این رسانهها) میانجامد، از سوی دیگر با متنوع و متکثرشدن انتخاب افراد به سوی عدم تجانس، بخشیشدن و تمایزپذیری بیشتر میانجامد. این تمایزپذیری،بخشی شدن و پارهپاره شدن جوامع ملیت، هویت ملی، اجتماعات واقعی و یا به عبارت دقیقتر انسجاماجتماعی مستقر در جوامع مبتنی بر صنعت چاپ، تلویزیون و تلفن را به چالش میکشد.
وضعیت ایران بحث در مورد ایران نیازمند تحقیق و پژوهشهای متعدد در این زمینه است. به دلیل فقدان پژوهشهایقابل توجه در این زمینه در ایران، بحث ما در این قسمت مبتنی بر دادههای خاصی نیست و این بحث بیشترنظری است. با این حال برای این که بحث عینیت بیشتری پیدا کند متغیرهایی را که ذیل انسجام اجتماعیمطرح شدهاند، در این قسمت برای تبیین وضعیت ایران مورد توجه قرار میدهیم. در بدو امر به نظر میرسددوگانگی ساختاری رسانهها در جامعه اطلاعاتی و همچنین دوگانگی ساختار اجتماعی در ایران با حدت و شدتبیشتری اتفاق خواهد افتاد.
نابرابری اجتماعی واقعیت این است که نابرابری اجتماعی مورد نظر در مورد ایران در دو سطح در حال اتفاق است. از یک طرف درسطح داخل بین افراد، گروهها و طبقات مختلف هم دسترسی به رسانههای نوین اطلاعاتی و ارتباطی بسیارنابرابر است و هم آگاهی و مهارت لازم برای استفاده از این وسایل نابرابر است و فقط عدهای محدود از اینتوانایی برخوردارند. از طرف دیگر در سطح بین المللی نابرابری مذکور بین ایران و سایر کشورهای پیشرفته وغربی در حال افزایش است. در داخل تعداد کمی از هموطنان به رسانههای نوین اطلاعاتی و ارتباطی، بهویژه به اینترنت و رسانههایاطلاعرسانی دیجیتال دسترسی دارند و از آگاهی و مهارت لازم برای استفاده از آنها برخوردارند. این عده کمکمدغدغه، ذهنیت، هویت، شخصیت و مسائل مشابه دیگر کاربران رسانههای مذکور در سطح جهان (که عمدتا مبتنی بر دغدغه، ذهنیت، هویت، شخصیت و مسائل افراد شهری غربی میباشد) پیدا خواهند کرد و در اجتماعمجازی با آنها یکپارچه و متجانس خواهند شد. اعضای اجتماعات مجازی با یکدیگر متحد و متجانسمیشوند و از تعلق ملی و قومی رها میشوند و بیشتر احساس جهانی خواهند داشت تا ایرانی. این عده که هم ازامکانات مالی لازم و هم از آگاهی و مهارت در خور توجه برخوردارند از این پس بیشتر شهروندان جهانی خواهندبود و احساس تعلق و همبستگی ملی آنها کاهش مییابد. در سطح دیگر، شکاف اطلاعاتی بین ایران و دیگرکشورها بهویژه کشورهای پیشرفته غربی افزایش مییابد. جهان اکنون شاهد یک نابرابری در مهارتهایدیجیتال بین کشورهای مختلف است. نابرابری اطلاعاتی در سطح جهانی انسجام اجتماعی کلانی را که بینکشورها حاکم بود به هم میزند و این شکاف را افزایش میدهد. اکنون به نظر میرسد کشورمان برای پرکردناین نابرابریها (آن بخشی که اجتنابپذیر است) راه درازی پیشرو دارد. در سطح داخلی مواردی کهنابرابری (38) مذکور را افزایش میدهد به شرح زیر است : 1. از لحاظ اقتصادی افراد، گروهها و اقشار متعددی در کشور توانایی مالی تهیه و حفظ وسایل نوین ارتباطی راندارند. 2. از لحاظ سازمانی میتوان گفت که سازمانهای سنتی با ساختارهای نامشخص متولی این وسایل بهطورکلی هستند. جامعه فاقد سازمانهای واسط تخصصی غیردولتی در این زمینه است. 3. مهارتهای لازم برای استفاده از رسانههای جدید ارتباطی و اطلاعاتی بهطور فراگیر وجود ندارد. 4. فقدان مهارت مشارکان(Participants) در ارتباطات شبکهای. 5. فقدان مهارتهای مدیریتی مرتبط با ICT و غلبه مدیریت دفعی و لحظهای در این حوزه. 6. از لحاظ اجتماعی و فرهنگی نیز سبک زندگی سنتی در جامعه غلبه دارد و کمتر تن به نوگرایی و تنوع دراین زمینه میدهد. اوقات فراغت ، عادات کاری و حتی عادات آموزشی تثبیت شده مواردی هستند که بخشعظیمی از افراد جامعه را که امکانات مالی لازم را نیز دارند در استفاده از این وسایل دور نگه داشته است.دنیای جدید به قدری دگرگون شده است که فرار از واقعیت «شکاف اطلاعاتی» را هم در داخل بین افراد وگروهها و هم در بین کشورها تقویت خواهد کرد.
هویتهای جدید از لحاظ هویتی نیز کشور ما در شرایط جدید دستخوش تغییر میشود. هویت دیجیتالی که محصول جامعهاطلاعاتی و اجتماعات مجازی است، مخاطبان و کاربران وسایل نوین ارتباطی و اطلاعاتی را هدف قرارمیدهد و هویت ملی و محلی آنها به سمت هویت فراملیتی تغییر میدهد. وسایل نوین ارتباطی و اطلاعاتیمخاطبانی تغییرپذیر، منفعل و جهانی تربیت میکند از اینرو مخاطبان و کاربران این وسایل در ایران هویتجهانی پیدا میکنند. هویتی که این وسایل میآفرینند در نهایت هویتی بسیار منعطف، سیال و تغییرپذیر است.در ایران آن دسته از هموطنانی که هم دسترسی و هم مهارت لازم برای استفاده از این وسایل را دارند، از نظرهویتی کمکم وارد دنیای جدید میشوند و چیزهایی برایشان اهمیت پیدا میکند که تا دیروز چنین نبوده است.ایرانی که به وسایل نوین ارتباطی دسترسی دارد و از مهارتهای لازم برای استفاده از آنها برخوردار است، دردرجه اول شهروند اجتماعات مجازی است که عملا عضو آن شده است. استفاده از این وسایل به این افرادهویت میبخشد، بهطوری که زندگی بدون این وسایل برایشان تقریبا غیرممکن میشود. مخاطبان و کاربرانوسایل مذکور به اطلاعاتی دسترسی دارند و از آنها استفاده می کنند که ذهنیت و هویت آنها را شکل میدهد.هموطنی که به این اطلاعات دسترسی دارد، رفتار، نوع زندگی و مناسباتی جدید خواهد داشت که نه تنها تادیروز نداشته، بلکه دیگر هموطنان آنها نیز ندارند. این فرد در مدت زمانی نه چندان طولانی تمام همبستگیهاو تعلقات گذشته خود را از دست میدهد و دارای همبستگیها و تعلقات جدید میشود. هویتی که این هموطنپیدا میکند ممکن است با هویت ملیاش در تضاد باشد و نهایتا به کاهش انسجام اجتماعی جامعهاشبیانجامد. او دیگر در یک جامعه ارگانیک زندگی نمیکند که هویت همبستهای با این جامعه داشته باشد. او درجامعهای زندگی میکند که منافعاش حول دسترسی و استفاده از این وسایل سامان یافته است. این ایرانی بادیگر هموطنان از لحاظ هویتی فرق خواهد داشت. زبان فارسی دیگر برایش در جامعه مجازی هویت نمیسازدبلکه این زبان انگلیسی است که برای او هویت مشترک با دیگر کاربران این وسایل در دنیا میسازد. مهارتاستفاده از وسایل نوین اطلاعاتی و ارتباطی نیز برای کاربران این وسایل هویت میسازد.
تمایزپذیری به نظر میرسد رسانههای جدید ارتباطی و اطلاعاتی تمایزپذیری و بخشی شدن را در ایران بیشتر تقویتخواهد کرد تا وحدت و یکپارچگی و انسجام اجتماعی را. در شرایط بسیار نابرابر دسترسی و استفاده از اینوسایل در ایران عملا مخاطبان و کاربران این وسایل در مقایسه با کل جمعیت کشور بسیار اندک است، بنابراینوحدت بخشی و یکپارچگی مورد بحث در اجتماعات مجازی هر چند در شرف وقوع است، اما این امر در ایرانبسیار کمرنگ و آرام است. در مقابل تمایزپذیری و بخشی شدن با سرعت زیادی در کشور در حال وقوع است. ازیک طرف به دلیل شرایط بسته فرهنگی داخل و سیطره بلامنازع تلویزیون دولتی که کانالهای ششگانه آنعملا حظی از تکثر ندارد سبب شده است که با ظهور تلویزیونهای ماهوارهای و تعدد کانالهای قابل دسترسدر ایران و در نتیجه بالا رفتن امکان انتخاب، گروهها، اقشار و اقوام مختلف، کانالهای تلویزیونی مورد علاقهخود را از میان کانالهای ماهوارهای انتخاب کنند. یعنی اصل تکثر رسانهای در جامعه اطلاعاتی، اقوام، گروههاو اقشار مختلف ایرانی را به سوی تولید و مصرف اطلاعات، برنامهها و کانالهای مورد علاقه خود میکشاند وتعلق گروهی، قومی و مذهبی آنها در این انتخاب و فرآیند تقویت میشود. به عنوان مثال در چنین شرایطییک هموطن کرد یا ترک زبان ایرانی و همچنین یک چپگرا یا راستگرای سیاسی میتواند از کانالهایتلویزیونی ماهوارهای مورد علاقه خود استفاده کند که این امر نهایتا ممکن است به تمایزپذیری بیشتر آنها باجامعه ایرانی به عنوان یک کل و افزایش تعلقات گروهی، مذهبی و قومی آنها بیانجامد. همچنین افراد وگروههایی که به زبان انگلیسی یا سایر زبانها آگاهی دارند میتوانند از کانالهای ماهوارهای انگلیسی زبان (درصورت دسترسی به آنها) استفاده کنند و مدام پای تماشای برنامههای خبری یا غیرخبری آنها بنشینند. این امرنیز نهایتا به بخشی شدن بیشتر جامعه ایرانی و تعلق بیشتر به یک جامعه بزرگتر انگلیسی زبان میانجامد. ازطرف دیگر اینترنت و بهطور کلی رسانههای مرتبط با اینترنت نیز عملا به تمایز بخشی بیشتر جامعه ایرانیمیانجامد. دسترسی و مهارت استفاده از رسانههای مذکور حداقل در سطح داخل این گروه را با آنهایی که بهاین رسانهها یا دسترسی ندارند و یا مهارت لازم برای استفاده از آنها را ندارند متمایز میسازد. کاربران ومخاطبان این رسانهها عملا با هموطنان خود متمایز میشوند و صرفا با کسانی که تعامل و گفتگو میکنندهمبسته میشوند. رسانههای ارتباطی نوین این عده از هموطنان را با آنهایی که در سطح جهان تبادل اطلاعات میکنند و تعاملدارند یکپارچه میسازد. افراد و گروهها و ملیتهای مختلف را در جامعه دیگری غیر از جوامع ملی واقعیخودشان متحد میسازد.
نکته آخر مطابق آنچه که در صفحات قبل گفته شد، رسانههای نوین اطلاعاتی و ارتباطی در جامعه اطلاعاتی دارایساختار دوگانهای هستند که نهایتا این دوگانگی ساختاری منجر به دوگانگی ساختار اجتماعی میشود. درجامعه اطلاعاتی ، رسانههای نوین از یک طرف نابرابری افراد در دسترسی و استفاده از این وسایل را افزایشمیدهند و از طرف دیگر انتشار و دسترسی به اطلاعات و دانش را آسانتر میسازد. از یک طرف وحدت ویکپارچگی را بهویژه در اجتماعات مجازی تقویت میکند و از طرف دیگر سبب هویتهای ناپایدار ، متغیر وبیثبات میشود و با تکثر خود تمایز بخشی، پارهپاره شدن و بخشی شدن جوامع را بیشتر میکند. در ایران نیزاین دوگانگی با شدت بیشتری در شرف وقوع است. در عین حال به نظر میرسد تمایز بخشی، بخشی شدن وپارهپاره شدن جامعه بیشتر از وحدت بخشی و یکپارچهسازی در حال اتفاق است. کشور ما میتواند با آموزشصحیح، گسترده و فراگیر افراد جامعه در استفاده از این رسانهها و همچنین متکثر ساختن کلیه رسانههای نویندر داخل از تمایز بخشی بیش از اندازه این رسانهها بکاهد و تمایزپذیری، کثرت و بخشی شدن را همراه باوحدت بخشی، یکپارچهسازی و متجانس سازی داشته باشد.
پینویسها 1. کاستلز، مانوئل، عصر اطلاعات; پایان هزاره، ترجمه احد علیقلیان و افشین خاکباز (جلد سوم)تهران، انتشارات طرح نو، 1380، ص 282. 2. Duff, Alistair, In formantion society studies, Routledge, 2000, pp101-105. 3. Van Dijk, Jan, The Network society, sage Publication, 1999, pp 2,5 ـ همچنین مانوئل کاستلز نیز در تریلوژی عصر اطلاعات این مسأله را بیان کرده و جلد اول کتاب را به اینمفهوم اختصاص داده است. 4. در این زمینه ر.ک :- Webster, Frank, Culture and politics in The Information Age, (ed),Routledge,2001, p 2. 5. وبستر، فرانک، نظریههای جامعه اطلاعاتی، ترجمه اسماعیل قدیمی، تهران، انتشاراتقصیدهسرا، 1380، ص 20. 6. همان. ص 24. 7. رابرتسون، رونالد، جهانیشدن، ترجمه کمال پولادی، تهران، نشر ثالث و مرکز بینالمللی گفتگویتمدنها، 1380، ص 12. 8. همان. ص 25. 9. Webster, Ibid, p 3. 10. وبستر، همان، ص 34. 11. همان، ص 35. 12. Webster, Ibid. 13. Ibid, p 4. 14. وبستر، همان، ص 29. 15. همان. 16. همان، ص 30. 17. همان، صص 48 ـ 44. 18. همان، صص 54 ـ 49. 19. کاستلز، مانوئل، عصر اطلاعات، قدرت هویت، ترجمه حسن چاووشیان (جلد دوم)، تهران،انتشارات طرحنو، 1380، ص 92، همچنین ر.ک : Wyatt, saily, et.al, Technology and in/ equality, (ed) Routledge, 2000, p4. 20. Ibid, pp 5-7. 21. Ibid, p 8. 22. Van Dijk, Ibid, p 148. 23. Ibid, p 149. 24. Ibid. 25. Ibid, 150. 26. Ibid. 27. Ibid, pp 150-151. 28. Ibid, 154. 29. پاستر، مارک، عصر دوم رسانهها، ترجمه غلامحسین صالحیار، تهران، مؤسسه ایران، 1377،صص 69 ـ 68. 30. کوزر، لوئیس و روزنبرگ، برنارد، نظریههای بنیادی جامعهشناختی، ترجمه فرهنگ ارشاد، تهران، نشرنی، 1378، ص 527، همچنین برای بحث جامعه مجازی ر.ک :- Garson, David, Social Dimension of Information Technology, IGP, 2000,pp 8-9. 31. Van DiJk, Ibid, p 162. 32. Ibid, 163. 33. Ibid. 34. Ibid. 35. Ibid. 36. پاستر، همان، ص 69. 37. همان، ص 70. 38. برای اطلاعات بیشتر ر . ک: - Social and Economic Cohesion and Information Society, University ofNew castle, 1995, part 2.
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری:
|
بنیاد آیندهنگری ایران |
يكشنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۲۸ آوریل ۲۰۲۴
انسان گلوبال
|
|