متفکرین تفکر سیستمی هدف از طرح این نوع تفکر را درک بهتر ودقیقتر رفتار پدیدها وروند تغییر رویدادهائی میدانند که در طبیعت تکوین یافته ومییابند . این هدف همانطوریکه در مقدمه این مقاله عنوان شد با بدست آوردن معادله یا معادلات مشخصه سیستم تحقق پیدا میکند .بدست آوردن معادلات مشخصه سیستم کار آسانی نیست واساسا بستگی به نوع سیستم دارد .اگر سیستم خطی وتغییر ناپذیر با زمان باشد به مراتب کار ساده تراز حالتی است که سیستم غیرخطی وتغییر پذیر با زمان باشند .متاسفانه اگر نه صددرصد ولی به جرات میتوان گفت بیش از نود درصد سیستمهای موردنظردر آینده پژوهی از نوع دوم هستند .درک واستخراج خواص این سیستمها به ریاضیات پیچیده ای نیاز دارد .
خوشبختانه تکنولوژیهای قرن بیستمی لوازم وتجهیزات لازم برای نفوذ به این سیستمها، به منظور استخراج خواص ونهایتا معادلات مشخصه آنها را مهیا کرده است .از عبارت فوق مستقیما میتوان چنین برداشت کرد که سابقه تفکر سیستمی به قرنها قبل برمیگردد ولی چون ابزار کافی دردسترس نبود توسعه وکاربرد نیز پیدا نکرد .اما با پیدایش انقلاب صنعتی همه چیز به نفع این تفکر پیش رفت اما موانع هنوز برداشته نشده بود وهمپنان این موانع که به خواص ذاتی و رفتاری سیستمها برمیگردد، وجود دارد . از پایه گذاران این تفکر میتوان به فون برتالنفی یاد کرد که اولین بار نظریه عمومی سیستمها را مطرح کرد
درهر صورت من معتقدم اگر موانع موجود در راه توسعه تفکر سیستمی برداشته شود موضوع آینده پژوهی تبدیل به یک علم کاربردی شده واز آنجاکه به همه حوزه های معرفتی مربوط است بصورت میان رشته ای به مراکز عالی اموزشی نفوذ میکند .
تاکید میکنم مانع اساسی در راه آینده پژوهی با نگرش سیستمی غیرخطی وتغییرپذیر بودن سیستمهائی است که در این علم اهمیت دارند . مانند رفتار یک موجود زنده که غیر خطی است یعنی نمیتوان برای پیش بینی عکس العمل او مثلا از روش اکستراپولیشن (برونیابی ) استفاده کرد و اگر این کار صورت گیرد با خطای زیادی روبروست .از طرف دیگرواکنش این موجود به یک تحریک در موقعیت مشابه از هرحیث ، متفاوت خواهد بود ولذا گوئیم رفتار او تغییر پذیر با زمان است .
نکته مهم این است که نباید نا امید بود ومطمئنم که با تقریب قابل قبولی میتوان این کار را به سرانجام رساند و راه حل نیز این است که باید وقت گذاشت وخواص سیستمهارا شناسائی و رفتار آنها را به طرز قابل قبولی خطی کرد .
چرا ما میتوانیم در حوزه مخابرات که با سیگنالهای بسیار آلوده و غیر خطی وحتی تصادفی سروکار داریم این مشکلات را حل کنیم ولی وقتی به ارگانیزم ها ( سیستمهای زنده ) که میرسیم پا پس میکشیم ؟
آینده پژوهی : هدف تفکر سیستمی است
صرف اینکه شخص به پدیده ها به عنوان سیستم نگاه کند، امتیاز خاصی را برای او ایجاد نمیکند اما میتواند حوزه دید وی را وسیع کرده وگسترش دهد. درک او را از وضعیت فعلی پدیده ها بیشتر ودقیقتر میکند ولی اکتفا کردن به این سطح از تفکر او را در بیان ودرک رفتار آن پدیده ها در دیگر لحظات کمک نمیکند . برهمین اساس در دهه پنجاه قرن بیستم (1956) شخصی بنام J.W.Forester رویکرد جدیدی بنام رویکرد دینامیکی سیستمها را با انتشار کتاب دینامیک صنعتی خود بنا نهاد .این رویکرد با سرعت زیاد بین متفکرین سیستمی گسترش ومورد استقبال قرار گرفت .
همانطوریکه از نام این رویکرد نیز برمی آید عنصر زمان بعنوان جزء لاینفک این رویکرد میبایست از طرف محققین ومخصوصا آینده پژوهان مد نظر قرار گیرد .
دراین رابطه گفتنی است که خاصیت دینامیکی سیستمها چیزی نیست که بتوان آن را از پدیده ها سلب کرد .بنابراین چه بخواهیم وچه نخواهیم رفتارها در بستر زمان جاریند و لذا اگر قرار باشد تغییر کنند در بستر زمان تغییر میکنند .
مشکل گردانندگان امور سیاسی واجتماعی ملتها این است که آنها بخوبی نمیتوانند درک کنند که رفتار ها نباید بصورت جهشی تغییر کند .چه در غیر این صورت به اشکال مختلف تاوان خواهند داد .این پیامی است که از بطن طبیعت به زبان ریاضی و به واسطه تفکر ونگاه سیستمی شنیده ودرک میشود .
از آنجا که زمان از خواص ذاتی پدیده هاست لذا گذر آن به اجبار به آنها تحمیل میشود وما هم بعنوان یک جزء از این طبیعت به سبب درایت وتعقلی که بصورت خدادی صاحب آن هستیم دوست داریم وقایعی راکه درراستای گذر عمر برای پدیده ها پیش می آید، بررسی وتجزیه وتحلیل ونهایتا پیش بینی کنیم .شاید دراین راستا توانستیم در جایگاه شایسته و مطلوبمان تکیه زنیم . بنابراین قبل ازهر چیز باید بدانیم که هر پدیده ای دارای یک زمان گذشته بعنوان حالت یا وضعیت قبل ، یک زمان حال بعنوان حالت فعلی ویک زمان آینده بعنوان حالت بعد میباشد که وقوع آن اجتناب ناپذیر است .
همه تلاش شخص آینده نگر بر این است که حالت بعد پدیده ها را به صورت یک فورمول با قابلیت پیش بینی تبدیل کند .عبارت فوق را میتوان به این صورت نیز بیان کرد که در رویکرد دینامیکی سیستمها استخراج منحنی یا معادله مشخصه هر سیستم هدفی است که می تواند تلاشهای شخص آینده نگر را تحقق بخشد .این منحنی مشخصه را منحنی رفتاری یا عملکردی سیستم هم میگویند.این معادله درسیستمهای خطی یا سیستمهائی که انها را به تقریب خطی کرده ایم با معادلات دیفرانسیل خطی قابل بیان است اما در سیستمهای غیرخطی مسئله پیچیده تر از این حالت است .
در اینجا برای توضیح بیشتر مطلب مثالی می آورم : فرض کنید بخواهیم رفتار یک شیئ متحرک را از حیث سرعت بررسی ونهایتا در هر زمان دلخواه پیش بینی نمائیم . با اعمال قوانین مکانیک نیوتنی معادله رفتاری این شیئ از نطر سرعت عبارتست از :
در فورمول فوق حالت یا وضعیت متحرک در هر لحظه دلخواه t از نظر سرعت با v و در زمان فعلی با نشان داده شده است و a شتاب متحرک است .
دراینجا ممکن است یک ایراد اساسی گرفته شود وآن اینکه ارائه معادله مشخصه فوق برای یک سیستم خطی و کمی ، آسان است واین کار را برای سیستمهای کیفی ومطرح در علوم انسانی به این راحتی نمیتوان انجام داد .من در پاسخ باید بگویم که نه نیوتن ونه هیچ فیزیک دان دیگری مدعی نشده است که معادله فوق کامل است ومعادله دیگری نیست که بتواند وضعیت متحرک فوق را بهتر بیان نماید. به عبارت دیگر میتوان گفت هنوز فاکتورهای دیگری وجود دارند که بر حالت متحرک فرضی ما موثرند ولی دخالت داده نشده اند .بنابراین معادله فوق هرچند که تقریبی است ولی از کارائی لازم برخورداراست .وانگهی همه میدانند که بعد از نیوتن انشتین آمد وفورمول دقیقتری یرای متحرک فوق ارائه کرده است که فعلا لزومی به طرح آن نمیبینم .
بنابراین باید یک گام برداشت ، هرچند که کوچک باشد .
دراین مثال به معادله بیان شده معادله مشخصه یا معادله رفتاری سیستم گفته میشود واگر در یک دستگاه مختصات دکارتی نسبت به زمان آن را رسم کنیم منحنی مشخصه آن متحرک بدست می آید .
حال یک سوال اساسی برای آینده نگر فعال ما باقی میماند وآن این است که چگونه از رویکرد دینامیکی وکلا تفکر سیستمی میتوان در امر آینده نگری بهره جست ؟ پاسخ سوال را در بخش پایانی بعنوان یک فرآیند به شرح زیر بیان میکنم :
مراحل مختلف فرآیند آینده نگری
1 – شناخت تئوریک پدیده مورد بررسی ودر صورت لزوم استفاده از نظریات متخصصین مربوطه ویا مشارکت دادن آنها در پروژه بعنوان همکار .طبیعی است اگرمثلا هدف بررسی تحولات اقتصادی بعلت شتاب افزایشی تورم باشد آنگاه استفاده از متخصصین اقتصاد امری اجتناب ناپذیر است و...
2 – شناخت عوامل موثر و تفکیک و مرتب کردن آنها به ترتیب صعودی از حیث میزان تاثیر گذاری .آنهائی که بیشترین تاثیر را دارند باید نامگذاری کرد .
3 – درک روابط علت ومعلولی عوامل مهم تفکیک شده در مرحله قبل .
4 – رسم نمودار علی عوامل .
5 – استخراج نمودار جریانی بکمک نمودار علی .
6 – نوشتن معادلات دیفرانسیل یا دیفرانس هر جزء از نمودار جریانی .این کار درواقع مدلسازی ریاضی نام دارد .معادلات دیفرانسیل برای کمیتهای پیوسته مثل میزان نرخ تورم بعلت مثلا کاهش نرخ بهره ومعادلات دیفرانس را برای سیستمهای گسسته مانند جمعیت یک منطقه به علت تغییر زاد وولد بکار میبریم .
7 – شبیه سازی مدل ریاضی حاصل از مرحله قبل با استفاده از یک نرم افزار مانند stella
8 – استخراج نتایج حاصل از شبیه سازی سیستم در مرحله قبل بصورت نمودار یا جدول مقادیر.
9 – در صورت لزوم با توجه به نتایج بدست آمده میتوان مسائل دیگر ازجمله تصمیم گیری و
سیلستگذاری را آغاز کرد و...