اين نوشتار بخشي از مقدمه كتابي است با عنوان"نهادهاي مولد انديشه: موتور محركي براي رشد در قرن بيست و يكم" كه حاصل تحقيقي است كه توسط آقاي دكتر علي پايا در دفتر برنامه ريزي اجتماعي و مطالعات فرهنگي معاونت فرهنگي و اجتماعي وزرات علوم، تحقيقات و فناوري انجام شده است.كه البته ايشان به جاي واژه كانون تفكر از اصطلاح نهادهاي مولد انديشه استفاده نمودهاند. در سرتاسر جهان معاصر، دولتها و حكومتها ــ و نيز تصميمگيرندگان و سياستگذاران ــ با مسئلهي بهرهگيري از معرفت تخصصي براي اتخاذ تصميمات مناسب روبهرو هستند. سياستگذاران و دولتمردان، نيازمند آنند كه دربارهي جامعهاي كه ادارهي آن را بر عهده دارند، اطلاعات درخوري داشته باشند؛ از نحوهي كاركرد سياستهاي جاري آگاه شوند؛ سياستها، برنامهها و گزينههاي بديلي اختيار كنند، و از هزينهها و نتايج سياستهاي جاري و آتي شناخت قابل اعتمادي كسب نمايند.
در كشورهاي در حال توسعه، بسياري از دادههاي مورد نياز براي اتخاذ تصميمات صحيح موجود نيست و اينگونه اطلاعات ميبايد جمعآوري و پردازش شود تا بتوان از آن به منظور تدوين برنامهها يا سياستهاي مفيد جهت دولتمردان و سياستگذاران استفاده به عمل آورد. در اين كشورها، در اغلب موارد، وجود اطلاعات ناقص يا نادرست، مشكل فقدان اطلاعات صحيح را دوچندان ميكند.
در كشورهاي پيشرفته، سياستمداران و تصميمگيرندگان با مشكل فقدان اطلاعات مواجه نيستند؛ مسئلهي اصلي براي آنان حجم بسيار زياد اطلاعات است كه آنان را زير فشار سهمگين خود غرقه ميسازد. در اغلب موارد، سياستگذاران در اين كشورها با اين مسئله دستبهگريباناند كه اطلاعاتي كه بدانان عرضه ميشود، خواه در قالب شكايات شهروندان و رأيدهندگان، خواه به شكل گزارشهاي تهيهشده به وسيلهي نهادهاي مدني يا سازمانهاي بينالمللي، خواه به صورت توصيهها و پيشنهادهاي ارائهشده از جانب ديوانسالاران و بدنهي اداري و مجموعههاي دولتي، خواه در هيئت خواستههاي گروههاي همسود و نهادهايي كه وظيفهي چانهزني را به نيابت از آنها به انجام ميرسانند، خواه در جامهي مقالات يا گزارشهاي انتقادي رسانهها،... بهمراتب بيش از حدي است كه آنان قادر به هضم و جذب آن باشند. مشكل ديگري كه در اين زمينه رخ مينمايد آن است كه بخشي از اين حجم انبوه اطلاعات غير قابل اعتماد است و بخشي نيز رنگ منافع گروهها و افراد ذينفع را به خود گرفته و برخي نيز احياناً چنان فني و پيچيده است كه سياستگذار از آن سر در نميآورد. از اين گذشته، پارهاي از اطلاعات ارائهشده ممكن است به لحاظ سياسي يا اقتصادي يا مالي يا اداري غير قابل اجرا باشد و بخشي نيز به اين اعتبار كه با ديدگاهها و ايدئولوژيهاي مقبول در تعارض است مفيد فايده نباشد.
نياز به دستيابي به اطلاعات مفيد و قابل بهره برداري و ضرورت ارائهي ديدگاههاي راهبردي براي سياستگذاران و تصميمگيرندگان در قرن بيستم، منجر به رشد مراكز و نهادهايي شده است كه از آنها با عنوان «مراكز پژوهشي برتر» (centres of excellence) و «نهادهاي مولّد انديشه» (think tanks) ياد ميشود. مراكز پژوهشي برتر، نظير نهادهاي مولّد انديشه، متشكل از شماري از محققان و پژوهشگران طراز اولاند كه بخش عمدهي اوقات خود را مصروف انجام پژوهشهايي ميكنند كه با يكي از جنبههاي سياستگذاري در سطوح ملّي يا بينالمللي ــ اما مرتبط با منافع ملّي ــ ارتباط دارد. در سالهاي اخير ميان مراكز پژوهشي برتر در دانشگاهها و نهادهاي مولّد انديشه در خارج از دانشگاهها ارتباط نزديكي برقرار شده است. در اين تحقيق از نام «نهاد مولّد انديشه» براي اشاره به هر دوي اين نهادها استفاده خواهد شد، با اين توضيح كه «نهادهاي مولّد انديشه» عمدتاً مؤسساتي هستند كه در حوزهي علوم اجتماعي و انساني به فعاليت اشتغال دارند، در حالي كه دامنهي تنوع «مراكز پژوهشي برتر» از اين حد فراتر ميرود و همهي قلمروهاي علمي و تكنولوژيك را در بر ميگيرد. در تحقيق حاضر عمدتاً آن دسته از «مراكز پژوهشي برتر» مورد توجه قرار ميگيرند كه نظير «نهادهاي مولّد انديشه» در حوزهي علوم اجتماعي و انساني فعال هستند.
مراكز پژوهشي برتر و نهادهاي مولّد انديشه كه شمارشان با سرعت در كشورهاي مختلف در حال ازدياد است، به اعتبار نقش «معرفتزايي» در عرصههاي مختلف تخصصي، يكي از مهمترين سازوكارهاي تسريع و تسهيلكنندهي رشد پايدار و موزون در زمينههاي فرهنگي، سياسي، اجتماعي و اقتصادي به شمار ميآيند. اين نهادها، در عين حال، در مقام «ناقدان قدرت»، سهمي اساسي در تحكيم مباني جامعهي مدني و حمايت از حقوق شهروندان ايفا ميكنند.
در تحقيق فشردهي ذيل، از دو طراز و چند منظر معرفتي به نهادهاي مولّد انديشه نظر شده است. در طراز معرفتيِ نخستين، ابتدا از منظري تاريخي به نحوهي شكلگيري اين هستار(entity) هاي متكي به حيث التفاتي جمعي (collective intentionality .) نظر شده و سپس ادوار پنجگانهي تطور آن بهاختصار توضيح داده شده است. [دربارهي اين مفهوم بنگريد به: علي پايا، گفتوگو در جهان واقعي، طرح نو، تهران، 1380] توضيح در باب وظايف، كاركردها و انواع نهادهاي مولّد انديشه، دومين منظر مطالعه در خصوص اين هستارها را تشكيل ميدهد. سومين منظري كه در همين طراز براي توضيح دربارهي نهادهاي مولّد انديشه مورد استفاده قرار گرفته، منظر چالشهاي اقتصادي، سياسي و حقوقي است كه اين نهادها براي ادامهي فعاليت خود با آنها مواجهاند.
در دومين طراز معرفتي، نهادهاي مولّد انديشه از منظري نقّادانه مورد بررسي قرار گرفتهاند و مشكلاتي كه بر سر راه مشخص ساختن و تعيين هويت دقيق آنها(individuation) و نيز در نحوهي ارزيابي چگونگي عملكرد آنها وجود دارد، بهاجمال بازگو شدهاند.
در فصل بعد، آنچنان كه در حوزهي «آيندهانديشي»( future studies) مرسوم است، چشمانداز فعاليتهاي آيندهي اين نهادها مورد مداقّه قرار گرفته و كوشش شده است كه با تكيه به روندهاي موجود و روندهاي در حال ظهور(emergent) ــ بهخصوص در ظرف و زمينهي ظهور و رشد اين قبيل نهادها در ايران ــ سناريوهاي ممكن، محتمل و مطلوبي كه پيش روي اين نهادها قرار دارد، توصيف و تجويز شود.
آخرين بخش رساله، به شيوهي مألوف، به نتيجهگيري و جمعبندي اختصاص يافته است.